welcome

ساخت وبلاگ

سالها پیش در مدرسه ای كوچك در دهكده هالیرز در حوالی شهر نیویورک

پسر بچه ی كوچكی با حالتی آشفته در محوطه حیات مدرسه

با عصبانیت به پاره سنگهای جلو پایش لگد می انداخت

نگاه مایوسش را به پنجره كوچك كلاس انداخت

كه دختری با موهای طلایی در چهارچوبش خودنمایی میكرد

دخترك كه انگار نگاه پسر را حس كرده بود مسیر نگاهش

از روبرو را بطرف پسر برگرداند و لبخندی نثارش كرد دوباره صورتش رو برگردوند

پسر بچه بغضی كرد و پشتش را به پنجره كرد

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 567 تاريخ : يکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت: 21:05

دوستان ازتون خواهش میکنم چند دقیقه وقت بزارید و این داستان ترسناک رو بخونید:


دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، 20 کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 641 تاريخ : يکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت: 21:06

قشنگترین روز زندگی من  روز شکوفا شدن گل وجودت است و حضورت معنای زندگیم شده لحظه ها را به شوق دیدن نگاهت سپری میکنم به یمن آمدنت با آسمانی ترین احساس تولد زیبایت را تبریک میگویم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نخستین چکه ناودان احساسم را در قالب کلامی از جنس گلهای یاس میریزم و آن را به آسمان نیلوفری دل زلالت برای روز میلادت هدیه میکنم

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی  که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است بهانه زندگیم تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 519 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 21:33

تو ای سمبل معرفت!کجایی ؟سلام / این هم رسم توست،دوستی بی کلام

ندیدم کسی ،هیچ مانند تو / یک روز خوب ،یک روز بد…بی مرام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

معرفت در گرانیست به هر کس ندهند …پر طاووس گران است به کرکس ندهند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفیق بی معرفت ؛ مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه
.
.
.
چطوری پنجره؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 556 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 21:29

از بچه اصفهانیه می پرسن وقتی می ری سر یخچال چی می خوری؟ می گه: کتک!


اصفهانيه میره سربازی وقتی بر میگرده میبینه داداشش و باباش با کلی ریش و سبیل وایسادن دم در میزنه زیر گریه میگه تو رو خدا بگین چی شده باباش میگه احمق رفتی سربازی ریش تراشو دیگه چرا بردی


اصفهانیه به مهمونش میگه اگه گرسنه ای مرغ هست! بگم تخم کنه؟


شب عيد فطر همه اصفهانيا بيرون خوابيده بودن ازشون مي پرسن چرا بيرون خوابيدين ميگن واسه اينكه پول فطرمون بيفته گردن شهرداري

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 533 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 21:27

اصفهانیه قله اورست رو فتح کرد.بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟
میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن
یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه


اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن

.

.

.

 

 

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 645 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 21:16

«کیم اونگ یونگ»، باهوشترین فرد دنیا


«گریگوری اسمیت»، کاندیدای صلح نوبل


«اکریت جاسوال»، جراح هفت ساله


«کلئوپاترا استراتان»، خواننده سه ساله


«آلیتا آندره» نقاش دو ساله


«آرون کریپکه» در دوران دبیرستان استاد هاروارد شد


«مایکل کرنی» لیسانسیه ده ساله و میلیونر تلویزیونی


«الینا اسمیت» مشاور رادیویی 7 ساله


«فابیانو لوییجی کاروانا» اعجوبه شطرنج


«ویلی موسکونی» آقای بیلیارد در 6 سالگی

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 843 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:59

اندر احوالات دانشگاه رفتن پسران

 


welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 524 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:56

ﺣﯿﻒ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﻬﺸﺖ
ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ :
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﯿﺐ ﺑﺨﻮﺭﺩ !
.
.
.
ﺑﺮﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺷﻨﺎﺕ ﮐﻨﻢ
ﻋﺰﯾﺰﻡ <–— ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ <-— ﻋﺰﯾﺰﻡ !
.
.
.
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ، ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺍ
ﺩﯾﺮ ﺍﻭﻣﺪﯼ ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﺍﺏ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ، ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ
ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻭ ﭘﻨﺎﻟﺘﯽ ﮐﺸﯿﺪ !
.
.
.
ﺣﯿﻒ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺮﻩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﮊﻧﺘﯿﮏ ﻣﯿﺪﻩ
ﻣﯿﻔﻬﻤﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺩﺍﯾﯽ ﺑﺸﻪ !
.
.
.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 548 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:51

 

10 درس جالب همراه با نتیجه ی اخلاقی

 

 

لطفا به ادامه مطلب بروید

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 890 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:46

1. اتمام حجت از روز اول!

 

2. حس دوستی و همکاری

 

3.  میانبر؟ اصلا!

 

4. چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود ؟

 

5. نصیحت حاجی

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 583 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:40

از طرف مدرسه به پسر داییم گفتن برو درباره “عمه ی عطار” تحقیق بنویس، کل فامیل رو بسیج کرده که درباره “عمه ی عطار” مطلب جمع کنن، آخرشم به هیچ جا نرسیدیم! اصلا هیچ منبعی درباره خانواده پدری عطار پیدا نمی‌شد.
زن داییم رفته مدرسه داد و بیدار که این چه تحقیقی به بچه مردم میدین! عمه ی عطار به چه درد بچه می‌خوره آخه!؟ مدیر مدرسه هم گفته خانم موضوع تحقیق اصلا “عمه ی عطار” نبوده  “ائمه ی اطهار” بوده!!!

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 597 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:32

پدر از پسرش پرسید: امتحان ریاضی امروزت چطور بود؟

پسر: یکی از جوابهام غلط بود.

پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟

پسر:پنج تا.

پدر: این خیلی عالیه، پس بقیه سؤال ها رو درست حل کردی؟

پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقیه نگاه کنم..!!

 

*******************************

 

مادر از دخترش پرسید: دخترم، چرا پر کردن نمکدونها این قدر طول کشید؟!
دختر: آخه سوراخهای سرش خیلی تنگ بود!!!

 

*******************************

 

به غضنفر میگن نظرت در باره ی توپ فوتبال چیه؟ یه کم فکر می کنه میگه:شطرنج گردالی..؟!

 

*******************************

 

از غضنفر میپرسن میدونی چرا غواصان از پشت میپرن تو دریا؟میگه خوب اگه از جلو بپرن میوفتن تو قایق

 

*******************************

 

غضنفر به خدا میگه ۱۰۰۰۰۰۰۰ سال برات چقدره؟ میگه ۱ دقیقه
غضنفر باز میگه ای خدا ۱۰۰۰۰۰۰۰ تومان پول برات چقدره؟ میگه ۱ تومان
میگه پس ۱ تومان به من بده
خدا میگه ۱ دقیقه واسا

 

*******************************

 

تهرانیه تو حج، پرده کعبه رو گرفته بود می گفت: خدایا توبه… دیگه برای غضنفر جوک نمی سازم! یه دفعه غضنفر میزنه رو شونش میگه : داداش قبله از کدوم طرفه؟ تهرانیه داد میزنه: خدایا! خاطره که می تونم تعریف کنم؟

 

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 522 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:28

* به یه نفر میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازن.

* یه روز یه نفر میره توجنگل می بینه روباهه خوابه میگه خوب شد خواب بود وگرنه گولم میزد.

* یارو پتروس فداکار و با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشتشو می کنه تو چشم راننده قطار.

* یک بار یک یه نفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه آقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. میگه خوش به حالتون ما نداریم.

* هواپیما داشت سقوط می کرد، همه داشتند جیغ می زدند به جز یکی !

ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟!

میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه !!!

* به یارو میگن یه جمله بگو که توش چای باشه …

میگه قوری !!!

* یه نفر توی اتوبوس پر جمعیت پیله کرده بود به راننده و در گوش راننده حرف می زد.

راننده مرتب بهش می گفت : برو بشین سر جات.

آخرش مسافرها به راننده میگن : آقای راننده به حرفش گوش کن شاید کاری داره.

راننده میگه : نه اومده به من میگه : چپ کن یه کم بخندیم !!!

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 498 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:25

آخرین دندانی که در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

*

*

چطور می‌شود چهارنفر زیر یک چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟
وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام دهند

*

*

چرا لک‌لک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟
چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد

.

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 1696 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:21

همكارم گوشيشو ورداشته رو صفحش “”ها”" ميكنه. ميگم ميخواي تميزش كني؟
ميگه: په نه په واسه يكي پيام صوتي بدون متن ميزارم

*

*

به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام، میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
په نه په منظورم کامیونو تراکتورو ایناست.

*

*

به دوستم میگم دارم واسه چند روز میرم آبادان. میگه واسه کار داری میری؟
په نه په یه دماسنج خریدم دارم میرم دمای اونجارو اندازه بگیرم.

*

*

میگم 2 کیلو گوشت بدون دنبه میخوام, میگه دنبه نمیخوای؟
په نه په! کلاً 2 کیلو دنبه منظورم بود اون گوشت نکته انحرافیش بود!

*

*

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 520 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 20:16

معتاده به دختره متلک میگه:

چشاش بیشت،

لباش بیشت،

تیپش بیشت

دختره برگشت و گفت: گم شو آشغال

معتاد گفت: انژباط شفر

================================

اگه خواستی بوسم کنی به نکات زیر توجه کن

.

.

.

.

دیدی می خوای بوسم کنی!!!

توووو خجااالت نمی کشی؟؟؟!!!

……………….

سه تا چیز هست که بخوای،نخوای میاد سراغت:

۱٫مرگ

۲٫جیش

۳٫sms

مگه نه؟؟؟!!!

 .

.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 528 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 19:54

رفتم بانک به تحویلدار گفتم : میخوام یه حساب مشترک باز کنم !
میپرسه با کی ؟
گفتم : با یکی که خیلی پول داره …
گفت : خودتو مسخره کن !
اعصابا هم ضعیف شده ، ملت کارشونم درست انجام نمیدن !!!

 

 .
.

ما خواهان تمرگیدن دکمه “پ” کیبورد در یک جای ثابت می باشیم !
.
.
بابام هروقت گوشیش زنگ می خوره ب من میگه برو بیارش !
یه جورایی با رکس احساس همزادپنداری می کنم …
.
.
بچه های امروزی رو نمیتونم درک کنم :
بهش آدامس موزی میدم ناز میکنه میگه این آدامسا بو میدن و بدمزه ن نمیخورم !
زمان ما آدامس موزی خدایی میکرد ؛ ما اول کاغذشو نیم ساعت میمکیدیم بعد میرفتیم سراغه خودش !!!
.
.

.

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 533 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 19:49


نمی دونم از کــجا شروع کنم قصه تلخ ســـــادگیمـــو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو
چــــــرا تو اول قصه همه دوســـــــــم مــــــــــــی دارن
وسط قــــــــــصه می شه سر به سر من مـــی ذارن
تا می خواد قـــــصه تموم شه همه تنهام مــی ذارن
مــــــی تونم مثل همه دورنگ بـــــاشم دل نــــبازم
مــــــی تونم مثل همه یه عـــــشق بادی بــــسازم
تا با یک نـــــیش زبــــــون بترکه و خراب بـــــــــــشه
تا بـــــــیان جمعش کنن حباب دل ســــــــراب بشه
مــــــی تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
مـــــــی تونم درست کنم تـــــــرس دل و دلواپسی
مــــــــی تونم دروغ بگم تا خودمو شــــــــیرین کنم
مــــــــی تونم پشت دلا قایم بشم کــــــــمین کنم
ولی با این همه حــــــــرفا باز مـــــــــــنم مثل اونام
یه دروغگو مـــــــی شم همیشه ورد زبــــــــــــــونا
یه نفر پیدا بـــــــشه به مـــــــــن بگه چیکار کــــنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم ؟؟؟؟
من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره ؟؟؟
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .........؟؟؟

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 538 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 19:24